داستان

همراه با آي تي من

داستان عشق مجازي ات را ۵۰ سال ديگه چطوري تعريف مي كني؟!

تاحالا به اين موضوع فك كردي كه ۵۰ سال ديگه ، داستان عشق مجازي تو چه طوري برا نوه ات تعريف ميكني ؟ اگه نميدوني، حتما اين مطلبو بخون.
اين يادداشت رو خيلي وقت پيش نوشتم، يادم مياد زمانيكه تازه سايتمو زده بودم نوشتمش. خيلي في البداهه و خودموني.
قديما، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها پيش نوه ها مي نشستن، گل ميگفتن و گل ميشنيدن ! و از خاطرات شيرين سال هاي قديم تعريف ميكردن و اگه جاش بود، نحوه آشناييشون باهمديگه رو هم ميگفتن . 
اما حالا چي ! بزرگتر ها خصوصا پدربزرگ و مادربزرگا به خاطر اينكه از عرصه رقابت عقب نمونن، حركت هايي ميزنن در حد تيم ملي !
داستان از اين قراره كه ميخوام، ببرمتون به ۵۰ سال ديگه كه ايشالا هركدومتون پدربزرگ يا مادربزرگ شدين ! ببينيم داستان آشنايي با عشقتونو چه جوري برا نوه تون تعريف ميكنيد ؟! آماده اين براي داستان عشق مجازي ؟ 
ادامه را در آي تي من بخوانيد : داستان عشق مجازي